دعا
ملکا، پادشاها
در این شب ببخشا نگاه ها
ز روی نیاز آمدم با دو دست دعا
در رحمت خود به رویم گشا
پذیرا. الاها.
+ نوشته شده در 31 May 2010 ساعت 7:54 توسط فردوس اعظم
|
ملکا، پادشاها
در این شب ببخشا نگاه ها
ز روی نیاز آمدم با دو دست دعا
در رحمت خود به رویم گشا
پذیرا. الاها.
پریشانت نبینم،
ز دست عمر گریانت نبینم
تویی بود و نبود من در این دنیا ای مادر
سرشکی روی مژگانت نبینم
به هجرانت نبینم.
بی خانه ام مکن
ای آشنا، بیگانه ام مکن
باب محبتت دگر بر روی من مبند
چون مرغکی بی لانه ام مکن