مطرود ( زلال عروضی قافیه دار )
پای بیرون نِه، بیا
از دل تاریکی و کنج ریـا
با چراغ خودشناسی پرده ی ظلمت بسوز
تا شوی از حبس تنهایی رها
از تعلق ها جدا
خویش را گم کرده ای
خُرد در چشمان مردم کرده ای
آتشی در سینه می سوزاندت هر لحظه ای
در لب دریــا تیمم کــرده ای !!
پشت بر خم کرده ای
از دل تاریکی و کنج ریـا
با چراغ خودشناسی پرده ی ظلمت بسوز
تا شوی از حبس تنهایی رها
از تعلق ها جدا
خویش را گم کرده ای
خُرد در چشمان مردم کرده ای
آتشی در سینه می سوزاندت هر لحظه ای
در لب دریــا تیمم کــرده ای !!
پشت بر خم کرده ای
+ نوشته شده در 21 Dec 2010 ساعت 7:24 توسط فردوس اعظم
|